مثنوی ناب حسینی اهالی بام در نکوداشت رشادت های 106 شهید
به گزارش روابط عمومی ستاد هماهنگی کانون های فرهنگی هنری مساجد خراسان شمالی؛ دعوت شده بودیم به همدلانه ای زیبا لا به لای جاده ای دور دست و آفتاب سوخته پس از کوهستانی پر پیچ و خم و راه به راه تابلوهای "از سرعت خود بکاهید" ها، گندم های آماده درو و بادی که بنظر می آمد زورش به آفتاب پرتوان تیرماه نمی رسید و فقط گاهی گرد و خاکی میکرد و می گذشت...
هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید: داشتم می گفتم، ما هم دعوت بودیم به دعوت کانون فرهنگی هنری عاشورا مسجد امام حسین علیه السلام و کانون ثارالله مسجد جامع به مهمانی لاله ها و مراسم از کنار میدان با استقبال شهدا از مدعوین آغاز می شد، مسیر خیابان پر بود از تصاویر جوانانی که هر کدام تمام قد مقابل دشمن متجاوز ایستاده بودند و پا در رکاب حسین شهید، حالا در لبخند قاب های یادگاری به شوق ما آدم های عادی لبخند می زدندو خوش آمد می گفتند.
106 تصویر شهدا که هرکدام سربازی دلیر بود و نقش بسته بود روی بوم آسمان و نشسته بودند روی سر همه ما تا مسجد جامع که ورودی اش با غرفه کتاب های 40 درصد تخفیفی و بدون سود، که هر کدام داستانی در دل داشت از ابراهیم هادی ها ...
تا بفهمیم داخل مسجد و مراسم اصلی یادواره چه خبر است، با روایت "از کربلا تا غزه" آشنا شدیم و ماکت های از صحنه جگرسوز شهادت مولا اباعبدالله الحسین(ع) و مصیبت زینب کبری(س) هر بازدید کننده را به سمت پوکه ها و صندوق های چوبی تابلوهای یا زهرای رزمندگان روز های دفاع مقدس میکشاند و عکس های یادگاری سنگرها و قصه شجاعت زنانی محجبه و قلب صبور مادران شهدای جنگ و شهدای غزه و تک تک علی اصغرهای شش ماهه شهید...
غرفه های رو به رو شور بچه ها و کودکان پرسوالی بو که توی رنگ های خیالی شان، تصاویر سیاه و سفید زندگی را در رویای رنگ ها غوطه ور می کردند و از مدیر کانون فرهنگی هنری مشکات مسجد صاحب الزمان(عج) که از اسفراین برای شان جایزه آورده بود، هدیه می گرفتند؛ بادکنک های رنگی و جعبه های شیشه ای هر کدام جایزه ای با عنوان " من حجاب را دوت دارم" داشت.
غرفه جمعیت و نقاشی بچه ها را با جایزه هاشان که میخواستند هدیه ای دیگر بگیرند را هم رد می کردی به غرفه سلامت و فشار خون و بروشور های آموزشی می رسیدی ....
همه جا نور شهدا بود، سربند بود و تصاویر که روی دل چفیه های یادگاری سنجاق شده بود و انگار باد برایشان لالایی می خواند که اینطور آرام بودند در عکس ها ...
هر جای مراسم نوجوان و جوانی با بازوبند انتظامات، و یا گردن آویز "خادم الشهدا"یی شان می درخشیدند و راه را برای برگزار شدن مراسمی ارزشمند و به یادمانی باز می کردند؛ به عزاداران تشنه آب میدادند و راهنمایی می کردند.
مراسم با خوش آمد گویی های مسئولان از جمله حجت الاسلام "علیزاده" امام جمعه صفی آباد به عموم مردم عزادار آغاز شد، و نغمه سرایی عاشورایی پسران حاج قاسم و سربازان آینده انقلاب آغاز شد .
یادواره علاوه بر حضور خانواده های معزز شهدا و عموم مردم بام و برخی مسئولین مخاطبان و مدعوین دیگری هم داشت، بینندگان شبکه اترک در سراسر استان خراسان شمالی این برنامه را به طور مستقیم تماشا میکردند ومهمان شهدا بودند.
آتنای کوچک، دلنوشته ای برای پدربزگ شهیدش خواند و با اشکهای حسرتش عموم مردم را همراه خود کرد و پس از آن یاوری ازراویان جبه و جنگ رشادت های کربلا و روزهای دفاع مقدس را برای عموم حاضر در قاب روضه مکرر کرد و از آبشار بزرگ معارف دفاع مقدس یاد کرد.
نوبت به امیر سرتیپ دوم « براتی»، رئیس هیئت معارف جنگ ارتش در استان خراسان رضوی و مهمان ویژه مراسم رسید که پشت تریبون رفت از شجاعت های جوانان در روزهای جنگ گفت و وعده حق الهی در خصوص شهدا، و از برگزار کنندگان این مراسم بزرگ قدردانی کرد.
دکتر قوامی، نماینده مردم اسفراین و بام و صفی آباد در مجلس شورای اسلامی نیز در این مراسم راه برون رفت از مشکلات را در سراسر دنیا پناه بردن به مکتب عاشورا و آموزه های آن نام برد و گفت: امروز بی عدالتی در جهان موج می زند و دلها تشنبه عدالتند.
تصاویر دو کتاب تازه منتشر شده بر تابلوی در جایگاه برگزاری آماده رونمایی بود که این دوکتاب یکی "رستگار بام" داستان رشادت های شهید والامقام امیر سرلشکر رمضانعلی رستگار از شهدای بام و کتاب دیگر "کهنه ورق های به جا مانده از سنگر" هر دو آثاری از "حمید خرامهر" بود و به طور رسمی به بازار کتاب عرضه شد.
صف های نماز ظهر و عصر بسته شد و زن و مرد در صفوف اقامه نماز دست دعا برداشتند و به حسین شهید و فرزندان شهیدش متوسل شدند.
پایان/